داستان، اس ام اس و شعر

داستان، اس ام اس و شعر

دنیا دو روزه یه روز با تو یه روز علیه تو
داستان، اس ام اس و شعر

داستان، اس ام اس و شعر

دنیا دو روزه یه روز با تو یه روز علیه تو

جاسوس اعزامى CIA به دام افتاد 2013

باشگاه خبرنگاران گزارش می‌دهد: جاسوس اعزامی CIA چگونه در دام اطلاعاتی ایرانگرفتار شد؟ + تصاویرو فیلم مستند "شکارچی در دام" روایتی است که در آن سربازان گمنانم امام زمان(عج) بار دیگر قدرت خود را به رخ دشمنان قسم خورده کشیده و جاسوساعزامی سیا را به دام انداختند. به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی باشگاه خبرنگاران ،‌جاسوسی یکی از مصادیق بارز اقدام علیه امنیت ملی یک کشور بوده و به صورت سازمان یافته و فراملی سعی در سرقتاطلاعات حیاتی یک کشور دارد. هر چند جاسوسی قدمتی دیرینه در تاریخ کهن ایران اسلامی دارد ولی به عمر همین اقدام زشت، بودند و هستند کسانی که از کیان و شریعت کشورشان دفاع کرده و این مهم بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به اوج خود رسیده است به طوری که در مستند " شکارچی در دام "به گوشه‌ای از اقدامات پیروزمندانه سربازان گمنامامام زمان‌(عج) اشاره شده است. در این مستند ماجرای دستگیری جاسوسی تشریح شده که شرح مکتوب آن گویای این مطلب است. "متی والوک" مجری طرح جدیدی سازمان جاسوسی آمریکاست که با هوشمندی سربازان گمنام امام زمان(عج) به سرنوشت دیگر جاسوسان این حلقه گرفتار می‌شود. لازم به ذکر است؛ قبل از وی نیز بسیاری قصد داشتند که از طرق مشابه در کشورمان دست به اقدامات جاسوسانه بزنند. که " استفان ریموند " متولد 1967 با تابعیت آمریکایی و " مارک آنتونی وندیار " متولد 1958 با تابعیت آفریقای جنوبی از جمله آنها هستند. این دو جاسوس وابسته به سازمان اطلاعاتی آمریکا CIA هستند که در لباس پژوهشگران حوزهمحصولات بیوتکنولوژی وارد کشورمان می‌شوند و آنها می‌دانند که ایران بیش از یک دهه است که دستاوردهای مهمی را در این حوزه بدست‌ آورده است. این دو نفر از طریق حضور و حتی برگزاری همایش‌های علمی در کشورمان با هزینه خود اقدام به شناسایی نخبگان علمی کشورمان در حوزه بیوتکنولوژی کرده و اسامی آنها را در اختیارسرویس جاسوسی آمریکا قرار می‌دادند. مهره سوم CIA " فیصل " نام داشته و مردی مراکشی تبار است که در حوزه IT تحصیل کردهو با ورود به ایران قصد دارد تا نخبگان علمی حوزه طراحی و ساخت نرم‌افزار و سخت‌افزارهای رایانه‌ای را شناسایی کرده و درصد پیشرفت آنها را به دستگاه‌های اطلاعاتیآمریکا ارائه دهد، قرار بود وی در تهران شرکتی پوششی راه‌اندازی کند که در واقع پایگاه غیررسمی اطلاعاتی برای جاسوسی‌هایش باشد.

گل شیفته فراهانى 2013

** بازیگر محبوب کشورمون باز هم جنجال آفرید و با نقش آفرینی در فیلم جدیدش سوژه جدید به دست مطبوعات و رسانه ها داد. کمتر از 5 ماه است که مردم چالش سکس ی و جذاب دیگری را توسط گلشیفته تجربه میکنندو اینبار بازیگر عزیز کشورمان سکسی تر از همیشه ظاهر میشود تا باز هم نشان دهد که مثل کوه در مقابل انتقادات می ایستد. @+[137665979713 699:0:] تصاویری از صحنه های ایفای نقش گلشیفته توسط سایت فرانسوی منتشر شد که بمب خبریبزرگی در جهان سینما و تئاتر منفجر کرد.... برای مشاهده تصاویر به لینک زیر مراجعه کنید ولیتاکید میشود که این تصاویر برای افراد زیر 18 سال مناسب نیست ▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼ برای دیدن عکس ها کلیک کنید ▲▲▲▲▲▲▲▲▲▲▲▲ برای دانلود فیلم با حجم 300 کیلوبایت به لینکزیر بروید ▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼ برای دانلود فیلم کلیک کنید ▲▲▲▲▲▲▲▲▲▲▲▲

طلاق برنامه ریزى شده ههههههى 2013

با اصرار از شوهرش می‌خواهد که طلاقش دهد. شوهرش میگوید چرا؟ ما که زندگی‌ خوبی‌ داریم. از زن اصرار و از شوهر انکار. در نهایت شوهر با سرسختی زیاد می‌پذیرد، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار می‌کشد شرح شروط را. تمام ۱۳۶۴ سکهٔ بهار آزادی مهریه آت را می‌باید ببخشی . زن با کمال میل می‌پذیرد. در دفترخانه مرد رو به زن کرده و میگوید حال که جدا شدیم . لیکن تنها به یک سوالم جواب ب ده . زن می‌پذیرد. “چه چیز باعث شد اصرار بر جدائی داشته باشی‌ و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریه اتکه با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن را بزنی‌. زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد :طاقت شنیدن داری؟ مرد با آرامی گفت :آری . زن با اعتماد به نفس گفت: ۲ ماه پیش با مردی اشنا شدم که از هر لحاظ نسبت به تو سربود.از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او ، تا زندگی‌ واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم. مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست. زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت.وقتی‌ به مقصد رسید کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد.نامه‌ای در کیفش بود . با تعجب بازش کرد . خطّ همسر سابقش بود.نوشته بود: ” فکر می‌کردم احمق باشی‌ ولی‌ نه اینقدر. نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده کرده بود رفت .منتظر بود که تلفنش زنگ زد. برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود.شمارهٔ همسر جدیدش بود. تماس را پاسخ گفت: سلام کجایی پس چرا دیر کردی. پاسخ آنطرف خط تمام عالم را بر سرش ویران کرد. صدا، صدای همسر سابقش بود که میگفت : باور نکردی؟، گفتم فکر نمیکردم اینقدر احمق باشی‌.این روزها میتوان با ۱ میلیون تومان مردی ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار از شرّ زنان احمق با مهریه‌های سنگینشان نجات یابند

رانندگى پایه ایرانى دردنیا 2013

این شعر طنز، به نوعی بیانگر رانندگی در ایران ورعایت نکردن قوانین هست که توسط یکی از دوستان در گروه برای ما ارسال شده است. متاسفانه از نام شاعر طنزپرداز این شعر بی اطلاعیم اما سعی کنید شمادوستان خوندنش رو از دست ندید تا مشکلات ملموس رانندگی عده ای خاص در ایران دستگیرتون بشه ... اگــــه یـه روز رفتی یــه جــــای دنیــــا واسه خـودت ماشین خریدی اونجــــــا یه چی بخر شبیه پیکـــــان بــــــــاشه صندلیاش مدل جـــــوانـــــان بــــــاشه وقتی کـــه پشت فـرمونش نشستـی خواستی بفهمن کـه کجایی هستـی اوّل کــــــــــار واســــــــه جـــلو پنجـره یــــــه نعل اسب عــــالی یـــــادت نـره یـــه وخ خیــــال نکن حـــاجیت جــواده اون ورِ دنیـــــــــا بــد نظـــر زیـــــــــاده تسبـیــــحتــو بـــپـیـــچ بدور شصــتـت موبـــایلــــتم در آر بگیـــر تـــو دستــت رعــــــــــــــــایت حــق تقــــدم بــــــده گـــــــــازو بــگیر به هچکی ام راه نـــده بـا هر کی خواس جلــــو بیفته لـج کن برو جلوش فرمــونــــو فوری کـــج کـن یـه دفـه مثــل اسـب وحشی رم کـــن روی تـمــــــوم آدمـــــــا رو کـــم کـــن همیشه دوبلـه واستـا راهـو ســـد کن افسر اگــــــه نبــود چراغـــــــو رد کـن سبقتو هر جور کــه دلـت خواس بگیـر از چپ اگــــه مشکــــله از راس بگـیــر تـــــا می بیـنی راه نمیـرن جمـــــاعت لایی بکش بــــــرو بــا انـــد ســــرعت نذار کسی تـــــــورو معـــطـل کنـــــــه هیچکی نباید بـــا تـــو کـل کــل کنــــه پشت چـــراغ اگه جلوت واســـــــتـادن چــراغ که سبــز شد یــهو بـــــوق بـزن تمــــــــوم آدمــــا بــــه جـــز تــــوخُـلن نمیــــــــدونن چـــــــراغ چـــــیه مُنگُـلن همه به جــز تو دست و پـــــــا چُلُـفتن بـــــوق نـــزنی مـمـکــــنه راه نیــــفتن راستی کــــــــمربنـــدتـو هــیچوخ نبـند محل نده بـــــــــه این چیــزای چـــــرنـد هر کی کمر بندشو بسته هــــــــو کـن خودت فقـــط روی شکـم ولـــــــــو کـن همینجوری کـــــه پشت رل نشـستی بذار هـمه خیــــــــال کنن کــــه بستی

چارلى چاپلین و من 2013

چارلی چاپلین می گوید آموخته ام که : با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه را نه، می توان رختخواب خرید ولی خواب را نه، می توان ساعت خرید ولی زمان را نه، می توان مقام خرید ولی احترام را نه، می توان کتاب خرید ولی دانش را نه، می توان دارو خرید ولی سلامتی را نه، می توان خانه خرید ولی زندگی را نه، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه ... آموخته ام که ... تنها کسی که مرا در زندگی شادمی کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی. آموخته ام که ... مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است. آموخته ام که ... هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت. آموخته ام که ... همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم. آموخته ام که ... مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج بهدوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم. آموخته ام که ... گاهی تمام چیزهایی که یک نفرمی خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی. آموخته ام که ... راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است. آموخته ام که ... زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هرچه به انتهایش نزدیکتر میشویم سریعتر حرکت میکند. آموخته ام که ... پول شخصیت نمی خرد. آموخته ام که ... تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند. آموخته ام که ... خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم. آموخته ام که ... چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد. آموخته ام که ... این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان. آموخته ام که ... وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد. آموخته ام که ... هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم. آموخته ام که ... زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم. آموخته ام که ... فرصتها هیچگاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده مارا تصاحب میکند . آموخته ام که ... لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد.