ازجمله دانشمندان ایرانی میتوان به دانشمندان مشور زیر اشاره کرد که عبارتنداز:
حکیم ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری
ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی
ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن توسی ملقب به خواجه نصیر توسی(طوسی)
غیاثالدین جمشید کاشانی
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی
ابو علی سینا
عمر بن ابراهیم خیامی (عمر خیام)
قطب الدین شیرازی
ابوموسی جابربن حیان
و.....
که در زیر به زندگی ابو ریحان بیرونی میپردازیم:
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی ، نابغهٔ نامدار ، نمونهٔ مثالی زدنی متفکران
هوشیار و معتقد ایرانی و بی شک یکی از بزرگترین دانشمندان جهان در تمامی
اعصار است .
ابوریحان شخصیتی اعجاب انگیز و منشور گونه داشت و بسیار پیشروتر از زمان
خود به نظر می رسید . وسعت مشرب ، انصاف علمی ، ، دقت نظر ، دوری جستن از
تعصبات و اشتیاق غیر قابل وصف او برای درک ، تحصیل و تحلیل فرهنگها ، افکار
و علوم جدید ، هویتی نسبتاً متفاوت با فرهنگ غالب آن روزگار به این محقق
شهیر بخشیده بود .
بیرونی ریاضیدان ، ستاره شناس ، جغرافیدان ، مورخ ، مردم شناس ، دین شناس و
فیزیکدانی بزرگ بود و تقریباً در همهٔ علوم زمان خویش به جز کیمیا (شیمی)
محققی نکته سنج به حساب می آمد و همواره با خرافات به مبارزه می پرداخت .
بسیاری از دانشمندان غرب و شرق از وی به عظمت یاد کرده اند و شخصیت پیشرو و
منتقدش را با عباراتی به یاد ماندنی ستوده اند .
این حکیم نامدار ، روحی وارسته و طبعی بلند داشت . روایت کرده اند که وقتی
تألیف کتاب قانون مسعودی به پایان رسید ، سلطان مسعود غزنوی یک بارِ فیل
نقره برای بیرونی هدیه فرستاد ولی وی آن را به خزانهٔ حکومت بازگرداند و
گفت : «مرا به این مال نیازی نیست ، زیرا عمری به قناعت زندگی کرده ام و
خوش ندارم پس از این روشی دیگر در پیش گیرم» .
بیرونی تا آخرین لحظهٔ عمر در پی آموختن بود و شاید نقل آن حکایت بسیار معروف و آشنا ، همچنان خالی از لطف نباشد .
در آخرین ساعت حیات این متفکر بزرگ ، وقتی نفسهایش به شماره افتاده بود ،
دوست فاضلی بر بالین وی حاضر شد . ابوریحان با ضعفی که تمام وجودش را فرا
گرفته بود ، از دوستش مسئله ای پرسید . آن مرد اندوهگین و شگفت زده گفت :
«اکنون چه جای چنین پرسشی است ؟» و ابوریجان زمزمه کرد : «بدانم و بمیرم
بهتر است ندانم و بمیرم ؟» آن دوست پاسخ مسئله را توضیح داد و آنجا را ترک
کرد ولی هنوز چند قدمی بیشتر نرفته بود که شیون از خانهٔ بیرونی برخاست .
ابوریحان در تمام ایام سال به جز نوروز و مهرگان و روزهایی که به ضرورتی کار خویش را تعطیل می کرد ، مشغول محقیق وتفحص بود .