داستان، اس ام اس و شعر

دنیا دو روزه یه روز با تو یه روز علیه تو

داستان، اس ام اس و شعر

دنیا دو روزه یه روز با تو یه روز علیه تو

زندگینامه شهید علی باکری

علی باکری )۱۳۲۲ میاندوآب - ۱۳۵۱ تهران( از اعضاء مرکزی سازمان مجاهدین خلق که پس از دستگیری توسط ساواک، در دادگاه نظامی به جرم «خرابکاری و برهم زدن امنیت کشور» ، اعدام محکوم شد.
وی برادر مهدی باکری و حمید باکری، از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ ایران و عراق بود.

 زندگی
به سال ۱۳۴۱ با رتبه ۱ در مهندسی شیمی دانشکده فنی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. وی از ابتدای دوره دانشگاه تحت تاثیر جریاناتی چون جبهه ملی دوم و نهضت آزادی بود و همان زمان در جریان رخداد ۱۵ خرداد بسیار متاثر شد. وی با داشتن پیش زمینه مذهبی به مطالعه آثار افرادی چون مهندس بازرگان و آیت‌الله مکارم شیرازی روی آورد. در سالهای دوم و سوم تحصیلش به نهضت آزادی گرایشی خاص پیدا کرد. در سال ۱۳۴۴ بود که با معرفی ناصر صادق در کلاس‌های مطالعاتی مجاهدین خلق که توسط سعید محسن اداره می‌شد حضور یافته و اینگونه ارتباطش با مجاهدین کلید خورد. در سال ۱۳۴۵ با رتبه ۱ از دانشگاه فارغ التحصیل شد. بلافاصله پس از آن به تدریس در دانشگاه پرداخت. به سال ۱۳۴۸ به عنوان اولین فرد پس از هیئت موسس و بدیع زادگان، وارد کادر مرکزی سازمان شد. در سال ۱۳۴۹ از تدریس استعفاء داد و به بهانه ادامه تحصیل به بیروت رفت. در آنجا در مورد آموزش‌های نظامی اعضای سازمان با مسئولان الفتح مذاکراتی انجام داد. در اواخر ۱۳۴۹ جهت شناسایی گروههای مبارز خارج از کشور به فرانسه رفت. اوایل ۱۳۵۰ به بیروت بازگشت. پس از تهیه مقادیری اسلحه و مهمات در تیر ۱۳۵۰ همراه با محموله قاچاق به ایران بازگشت . اطلاعات اکتسابی وی در جریان سفر در اختیار سازمان قرار داده شد. در این زمان سرپرستی گروه شیمی سازمان را عهده دار بود.
در شهریور ۱۳۵۰ همزمان با موج دستگیریهای اعضای سازمان به دام ساواک افتاد . پس از بازجوئی ، در دادگاه نظامی به اعدام محکوم شد. ۳۰ فروردین ۱۳۵۱ حکمش اجرا شد.
زهرا باکری ، خواهر علی ، حمید و مهدی باکری در مصاحبه‌ای با رادیو فردا اعلام کرد که : در جریان اعتراضات پس از انتخابات در ایران، «پسر برادرم را دستگیر کرده‌اند. بلایی سر ما آمده که زمان شاه نیامد . باور کنید یک ساواکی در خانه مرا نزد . زمان شاه من بعد از شهادت برادرم (علی) ، استخدام شدم . خواهرم در پست بالایی استخدام شد. مهدی دانشگاه قبول شد و تحصیل را شروع کرد. یک نفر در خانه ما را نزد . می‌گفتند خرابکار یا خانواده خرابکار ولی کسی جسارت نکرد در خانه ما را باز کند و به ما توهین کند. ولی در جمهوری اسلامی ما این توهین‌ها را دیدیم»

نظرات 1 + ارسال نظر
assiehnnazari876 1391/08/12 ساعت 04:48 ق.ظ

سلام، قربانی شدن رئیس جمهور و مردم در سایه رهبر. همه بیچارگیهای مردم بخاطر رهبر است.‌ای کاش میگذاشتند آقای احمدی‌نژاد کارش را انجام بدهد. اگر رهبری ماداملعمر است باید رئیس جمهوری هم ماداملعمر باشد. تا امروز هیچ کس اتهام دزدی به دکتر محمود نزده. تمام دزدیها زیر سر رهبر و فامیل‌هایش است.مردم بدبختی میکشند اما رهبر با پسرش حساب یورو در آلمان و کشورهای دیگر دارند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد