قدیمیترین کیک عروسی جهان
کیکهای عروسی پس از ورود به سالن مراسم در عرض چند دقیقه عمرشان تمام میشود اما یک کیک عروسی پس از 113سال هنوز سالم باقی مانده است!
این کیک برای یک مراسم عروسی در سال 1898درست شده و حتی در جریان بمباران جنگ جهانیدوم از آن حفاظت شده است. رنگ این کیک طبق سلیقه عروس و داماد در ابتدا سفید بوده اما گذشت زمان رنگ آنرا به قهوهای تغییر داده است.
از این کیک در حال حاضر در موزه کوچکی به نام ویلیس نگهداری میشود. مسئول این موزه میگوید شرایط این کیک نشان میدهد که در گذشته در شرایط نامناسبی نگهداری شده است.
گفته میشود این کیک طبق وصیت دختر یک شیرینیفروش به این موزه اهدا شده است.
محدودیت دختران اوباما برای دسترسی به فیس بوک
همسر «اوباما» در آخرین مصاحبه خود از محدودیت دخترانش برای دسترسی به فیس بوک خبر داد.
«میشله اوباما» همسر رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه ای اعلام کرد: «مالیا» و «ساشا» به این زودی ها اجازه ندارند به فیس بوک دسترسی پیدا کنند.
وی در خصوص اینکه بالاخره دختران «اوباما» اجازه ثبت نام در فیس بوک را خواهند یافت یا نه تصریح کرد: این موضوع بستگی به سن و سال آنها و زمانی دارد که ما کاخ سفید را ترک خواهیم کرد. دختران اوباما 12 و 9 ساله هستند و فیس بوک به طور رسمی محدودیت سنی بالای 13 سال را برای کاربران خود در نظر گرفته، اما نوجوانان پایین تر از این سن معمولا با ثبت سنی دروغین بالاتر از محدودیت در نظر گرفته شده، وارد این شبکه اجتماعی می شوند.به نظر می رسد خانواده رئیس جمهور آمریکا هم به تبعات منفی استفاده از فیس بوک برای خود آگاهند و تنها آن را به دیگران تجویز می کنند.
از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس، کاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هر کسی نمیده!
خانم ها رو که کلا تحویل نمی گرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کاغذ رو می داد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند، چون اهل حروم کردن تبلیغات نبود !
احساس کردم فکر می کنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی گرون قیمت رو نداره ،لابد فقط به آدمهای باکلاس و شیک پوش و با شخصیت میده! از کنجکاوی قلبم بالا رفته بود. به خود می گفتم :
خدایا، نظر این تبلیغاتچی خوش تیپ و با کلاس راجع به من چی خواهد بود؟! آیا منو تائید می کنه؟!! دراین اوضاع و احوال ، کفشهامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و کفشم برق بزنه! شکم مبارک رو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو کاملا بی تفاوت نشون بدم!
دل تو دلم نبود. یعنی منو می پسنده؟ یعنی به من هم از این کاغذهای زیبا میده…؟!
همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخند نگاهی بهم کرد و یک کاغذ رنگی به طرفم گرفت و گفت: “آقای محترم! بفرمایید!
قند تو دلم آب شد! با لبخندی ظاهری و البته بدون دستپاچگی یا حالتی که بهش نشون بده گفتم: آهان، خب ، چرا من؟ من که حواسم جای دیگه بود و به شما توجهی نداشتم! خیلی خوب، باشه، می گیرمش ولی الآن وقت خوندنش رو ندارم! ... و برگه رو گرفتم.
چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک تولدی که دست یک آقای میانسال بود! وایسادم و با ولع تمام به کاغذ نگاه کردم، نوشته بود:
دیگر نگران طاسی سر خود نباشید، پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !!
می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست
می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست
می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند
از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است
راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو
تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست
طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود
روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست
نمی دانم چه می خواهم خدایا ، به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من ، چرا افسرده است این قلب پرسوز
ز جمع آشنایان می گریزم ، به کنجی می خزم آرام و خاموش
نگاهم غوطه ور در تیرگیها ، به بیمار دل خود می دهم گوش
گریزانم از این مردم که با من، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت ، به دامانم دو صد پیرایه بستند
از این مردم که تا شعرم شنیدند ، برویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی آن دم که در خلوت نشستند ، مرا دیوانه ای بدنام گفتند
دل من ای دل دیوانه من ، که می سوزی از این بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد ، خدا را بس کن این دیوانگی ها
(( فروغ فرخزاد ))
ادامه در لینک زیر
کسی آمد که حرف عشقو با ما زد
دل ترسوی ما هم دل به دریا زد
به یک دریای طوفانی دل ما رفته مهمانی
چه دوره ساحلش از دور پیدا نیست
یه عمری راهه و در قدرت ما نیست
باید پارو نزد وا داد
باید دل رو به دریا داد
خودش می بردت هرجا دلش خواست
به هر جا برد بدون ساحل همون جاست
باز امشب قلب من٬ دیوانگی از سر گرفت
شعله های خفته من آتش دیگر گرفت
روح من آزاده بود در کهکشان بیکران
لیک جسم خاکی یکدم مرا در بر گرفت
ما و دل در انتظار لحظه ی دیدار ها
میتپیم و یادی او این خانه را در بر گرفت
سرنوشت وهستی من دفتر فریاد هاست
ای دریغا نعره در سینه ام آخر گرفت
خنده بر لب٬داغ بر دل همچو لاله٬ در بهار
آتش تنهای اخر شعله در پیکر گرفت
زنده گی مجموعه ی اوراق گوناگون بود
ای خوشا آن کس کین اوراق را کمتر گرفت
شمع مرد و شب گذشت و راز دل نا گفته ماند
عشق تو عقده بردل شکوه ی دیگر گرفت
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
آره باز منم همون دیوونه ی همیشگی
فدای مهربونیات چه می کنی با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت
حال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیه
جای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیه
ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه
از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه
دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون
فریاد زدم یا تو بیا یا من و پیشت برسون
فدای تو! نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم
حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم
رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی
نمی دونی چه قدر دلم تنگه برای دیدنت
برای مهربونیات نوازشات بوسیدنت
به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته
یه قلب تنها و کبود هلاک یه نگاهته
من می دونم همین روزا عشق من از یادت میره
بعدش خبر میدن بیا که داره دوستت میمیره
روزات بلنده یا کوتاه دوست شدی اونجا با کسی
بیشتر از این من و نذار تو غصه و دلواپسی
یه وقت من و گم نکنی تو دود اون شهر غریب
یه سرزمین غربته با صد نیرنگ و فریب
فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خستت نکنه
غم غریبی عزیزم زرد و شکستت نکنه
چادر شب لطیف تو از روت شبا پس نزنی
تنگ بلور آب تو یه وقت ناغافل نشکنی
اگه واست زحمتی نیست بر سر عهد مون بمون
منم تو رو سپردم دست خدای مهربون
راستی دیروز بارون اومد من و خیالت تر شدیم
رفتیم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شدیم
از وقتی رفتی آسمونمون پر کبوتره
زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بد تره
غصه نخور تا تو بیای حال منم این جوریه
سرفه های مکررم مال هوای دوریه
گلدون شمعدونی مونم عجیب واست دلواپسه
مثه یه بچه که بار اوله میره مدرسه
تو از خودت برام بگو بدون من خوش میگذره ؟
دلت می خواد می اومدم یا تنها رفتی بهتره
از وقتی رفتی تو چشام فقط شده کاسه خون
همش یه چشمم به دره چشم دیگم به آسمون
یادت می آد گریه هامو ریختم کنار پنجره
داد کشیدم تو رو خدا نامه بده یادت نره
یادت میآد خندیدی و گفتی حالا بذار برم
تو رفتی و من تا حالا کنار در منتظرم
امروز دیدم دیگه داری من رو فراموش می کنی
فانوس آرزوهامونو داری خاموش میکنی
گفتم واست نامه بدم نگی عجب چه بی وفاست
با این که من خوب می دونم جواب نامه با خداست
عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه
یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه
تنها دلیل زندگی با یه غمی دوست دارم
داغ دلم تازه میشه اسمت و وقتی می آرم
وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هیچ وقت نگیر
حرف منو به دل نگیر همش مال غریبیه
تو رفتی و من غریب شدم چه دنیای عجیبیه
زودتر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمه
دیوار خونمون پر از سایه ی غصه و غمه
تحملی که تو دادی دیگه داره تموم میشه
مگه نگفتی همه جا ماله منی تا همیشه
دلم واست شور می زنه این دل و بی خبر نذار
تو رو خدا با خوبیات رو هیچ دلی اثر نذار
فکر نکنی از راه دور دارم سفارش میکنم
به جون تو فقط دارم یه قدری خواهش میکنم
اگه بخوام برات بگم شاید بشه صد تا کتاب
که هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب
می گم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن
نورشونو بدرقه پاکی خنده هات کنن
یه شب تو پاییز که غمت سر به سر دل می ذاره
بهار همون کسی که بیشتر از همه دوست داره
می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه */*/*
من باشم و تو باشی یک شب مهتابی باشه *~*~*
می خوام یه کاری بکنم شاید بگی دوسم داری*/*/*
می خوام یه حرفی بزنم که دیگه تنهام نذاری *~*~*
می خوام برات از آسمون یاسای خوشبو بچینم */*/*/
می خوام شبا عکس تو رو تو خواب گل ها ببینم *~*~*
می خوام که جادوت بکنم همیشه پیشم بمونی****
از تو کتاب زندگیم یه حرف رنگی بخونی*****
امشب می خوام برای تو یه فال حافظ بگیرم ****
اگر که خوب در نیومد به احترامت بمیرم****
امشب می خوام تا خود صبح فقط برات دعا کنم****
برای خوشبخت شدنت خدا خدا خدا کنم*/*/*/*
امشب می خوام رو آسمون عکس چشات رو بکشم *~*~*
اگه نگاهم نکنی ناز نگاتو بکشم */*/*/
می خوام تو رو قسم بدم به جون هر چی عاشقه*~*~*
به جون هر چی قلب صاف رنگ گل شقایقه */*/*/*
یه وقتی که من نبودم بی خبر از اینجا نری*~*~*~
بدون یه خداحافظی پر نزنی تنها نری*/*/*
یه موقعی فکر نکنی دلم واست تنگ نمیشه *~*~*
فکر نکنی اگه بری زندگی کمرنگ نمیشه */*/**
اگه بری شبا چشام یه لحظه هم خواب ندارن *****
آسمونای آرزو یه قطره مهتاب ندارن *****
راستی دلت میآد بری بدون من بری سفر ****
بعدش فراموشم کنی برات بشم یه رهگذر *~*~*
اصلا بگو که دوست داری اینجور دوست داشته باشم*/*/*/
اسم تو رو مثل گلا تو گلدونا کاشته باشم *~*~*
حتی اگه دلت نخواد اسم تو تو قلب منه*/*/*
چهره تو یادم می آد وقتی که بارون می زنه *~*~*~
ای کاش منم تو آسمون یه مرغ دریایی بودم */*/*/*
شاید دوسم داشتی اگه آهوی صحرایی بودم*~*~*
ای کاش بدونی چشمات و به صد تا دنیا نمی دم */*/*
یه موج گیسوی تو رو به صد تا دریا نمی دم*~*~*~
به آرزوهام می رسم اگر که تو پیشم باشی *****
اونوقت خوشبخت میشم مثل فرشته ها تو نقاشی*****
تا وقتی اینجا بمونی بارون قشنگ و نم نمه ****
هوای رفتن که کنی مرگ گلهای مریمه */*/*/*
نگام کن و برام بگو بگوی می ری یا می مونی*~*~*
بگو دوسم داری یا نه مرگ گلهای شمعدونی*/*/*
نامه داره تموم میشه مثل تموم نامه ها *~*~*
اما تو مثل آسمون عاشقی و بی انتها****
با چرخش روزگار هم درگیرم
انگار گره خورده به تو تقدیرم
من شاعر حرف های این دل هستم
یادت نرود!بدون تو می میرم.
******************************
گفتند:باید با بدوخوبش بسازی
گاهی دلت را هم به اجباری ببازی
ما که به هر ساز تو رقصیدیم،دنیا!
پس کی به آخر می رسد این خاله بازی؟!
*******************************
از درد همیشگی پرم،سنگینم
اجباری ام وبهای یک آمینم
میدانی چرا همیشه ابری هستم؟
چون زاده ی بیست وهفت فروردینم!
این چیست ؟ حس گمشده ای در وجود من؟
یا هق هق غریب خدا در سجود من
آن شب که ماه پشت نگاهت خسوف کرد
تابیده بود تار وجودت به پود من
هی سنگ پشت سنگ بزن … نه,نمی روم
مجنون برکه ات شده ماه کبود من
از بس تمام شهر به تو خیره می شوند
جز خون نمانده در دل چشم حسود من !
تو بین من و او! به خدا عادلانه نیست…
هر گز نبود رابطه ی ما به سود من
چیزی به جز غزل که ندارم , از این به بعد
تقدیم چشم های تو بود و نبود من
گاهی که دلم…
به اندازه ی تمام غروبها می گیرد…
چشمهایم را فراموش می کنم…
اما دریغ که گریه ی دستانم نیز مرا به تو نمی رساند…
من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس…
مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست…
و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد…
و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند…
با این همه ، نازنین ، این تمام واقعه نیست…
از دل هر کوه کوره راهی می گذرد…
و هر اقیانوس به ساحلی می رسد…
و شبی نیست که طلوع سپیده ای در پایانش نباشد…
از چهار فصل دست کم یکی که بهار است…
کجا دستات گم کردم که شعر ما همه من شد
کجا پرده زصورت رفت که زخم من هویدا شد
زمان به چهره ام پا زد به صد چین و چروک وخم
کجا شن باد کورم کرد که پشتم این چنین تا شد
به اخر تو دگر دیدی تن به زنجیر محنت را
کجا پاره کنم بندت که عشق بر من معما شد
زفصل سبز ما بودن به فصل تلخ خاکستر
کجا از دل شوم راوی حکایت چون بدین جا شد
سقوط من به فرسودن به قعر بی تو پوسیدن
کجا دل خوش کنم سویی که امیدت به فردا شد
از اندوه دو چشمم نفس خشکید تا مرگم
کجا یابم دگر راهی که این تقدیر بر ما شد
به حرمت شکوه غم …مگیرش از من
ای مهربانم منتظرتم در آن سوی خط زمان
ای تو خورشید فروزان من شبم مرا بسوزان
غم یاری کرده پریشانم شده خاری به دل و جانم
من میگم همه باور من وقتی همه بهت میگن ستاره شب … من میگم ماه شب من
از زندگی خسته شده اید؟ دیگر زندگی به کامتان نیست! نگران نباشید چون عده ی زیادی هم مثل شما هستند و با این مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. لذا برای آن حتماً راه حلی اندیشیده شده است. با سری به کتابفروشی های مختلف می توانیم تعداد زیادی از کتاب هایی که به این منظور تهیه شده اند را ببینیم. لیست صدتایی زیر به بیان نکات بسیار ساده و جذاب در این زمینه می پردازد که شاید با اینکه همه ی ما آن ها را می دانیم، ولی ندانیم که می دانیم! با هم این لیست را می خوانیم:
۱- اشتباهاتتان را بپذیرید
۲-از اشتباهات اطرافیان و دوستانتان بگذرید و چشم پوشی کنید
۳-برای خودتان سرگرمی جدیدی انتخاب کنید
۴-منظم باشید و نظم خاص و مورد قبول خود را اجرا کنید
۵-دوستان جدیدی پیدا کنید
۶-کار جدیدی پیدا کنید
۷-رژیم غذاییتان را تغییر دهید
۸-احساساتتان را روی کاغذ پیاده کنید. به عبارت دیگر برای خودتان یک دفترچه ی خاطرات تهیه کنید
۹-جملات صبحگاهی خاص خود را پیدا کنید!( هر روز صبح یک جمله ی مثبت را بیان کنید)
۱۰-به مسافرت بروید.
۱۱-ریسک پذیر باشید( خطر پذیری باعث افزیش نشاط در زندگی می شود)
۱۲-فعالیت اقتصادی خود را بنا کنید.(بی کار نمانید و شروع کنید به دنبال کار بگردید)
۱۳-زبان جدیدی یاد بگیرید.( یاد گرفتن زبان شما را با دنیایی جدیدتر آشنا می کند)
۱۴-دلیلی برای پذیرفتن نظرات دیگران بیابید.
۱۵-دکوراسیون محل کارتان را تغییر دهید.
۱۶-به خودتان پاداش بدهید.
۱۷-صبح ها زودتر از خواب بیدار شوید.
۱۸-قدرت تمرکزتان را افزایش دهید.
۱۹-یک وبلاگ برای خودتان دست و پا کنید!
۲۰-یک کتابچه ی الکترونیکی بنویسید ودر اینترنت منتشر کنید.
۲۱-تلاش کنید ولی زیاد رویایی فکر نکنید.
۲۲-کارشکنی و بی قانونی را بگذارید کنار
۲۳-دلیلی برای دوست داشتن خودتان پیدا کنید!
۲۴-چیزهای جدید را تجربه کنید
۲۵-از دعوا کردن برحذر باشید
۲۶-از تلف کردن انرژی تان جلوگیری کنید.
۲۷-یادبگیرید که چشم پوشی کنید
۲۸-قدردان زحمات دیگران در قبال خودتان باشید
۲۹-ول کن قضیه نباشید!
۳۰-خانه تان را تمیز کنید
۳۱-فعالیت های روزانه تان را بنویسید
۳۲-نظرات منفی که در مورد خودتان دارید را حل کنید.
۳۳-مهارت های جدیدی را یاد بگیرید
۳۴-به مانند پولتان که همیشه حسابش دستتان است، حساب زمانتان را هم داشته باشید
۳۵-ورزش کنید
۳۶-مثل والدین باشید!
۳۷-دیوارهایی را که اطراف خودتان ساخته اید نابود کنید
۳۸-چیزهایی که باعث ناراحتی تان می شود را از خود و خانه تان دور کنید
۳۹-هفته ای یک کتاب بخوانید
۴۰-در دوره های یک ماهه خود را مجبور به کاری کنید
۴۱-به دوستان قدیمی تان زنگ بزنید و جویای احوالشان شوید.
۴۲-پیگیر اتفاقات باشید
۴۳-بازی کنید!( بعضی وقت ها مثل بچه ها رفتار کردن و با آنها بازی کردن باعث افزایش روحیه تان می شود)
۴۴-کسانی که به شما بدی کرده اند را ببخشید
۴۵-بی خیال حل مشکلات سخت شوید!
۴۶-با دشمنان قدیمی تان صلح کنید
۴۷-به یک دوست نزدیک قول بدهبد پابند به قولتان باشید
۴۸-اگر از کسی واقعاً بدتان می آید، با او قطع رابطه کنید! ( به همین سادگی! می توان جلوی بسیاری از ناراحتی ها را گرفت!)
۴۹-مهمتر از همه اینا اینه که به سایت راد اس ام اس دات کام یه سری بزنید !
۵۰- قضاوت کردن را کنار بگذارید
۵۱-طرز لباس پوشیدتان را عوض کنید
۵۲-حداقل روزی ۱۰ باز لبخند بزنید
۵۳-بعضی از خاطرات گذشته را فراموش کنید
۵۴-یک درخت در باغچه تان بکارید.
۵۵-به یک شهر دیگربروید!
۵۶-عضو گروه جدیدی شوید
۵۷-تلویزیون نگاه نکنید
۵۸-سرگرمی های غیرعادی ای برای خودتان دست و پا کنید
۵۹-یکی را تصادفی انتخاب کرده و بغل کنید!!
۶۰-یک مهمانی غیرمترقبه برگزار کنید!
۶۱-به پیاده روی بروید!
۶۲-یک حیوان خانگی بخرید
۶۳- یک نامه ی تشکر آمیز برای دوستانتان بنویسید
۶۴- روزانه تمرین مدیتیشن کنید
۶۵-از جملات زیبا استفاده کنید
۶۶-نسبت به خودتان هم همین کار را بکنید
۶۷-اگر در چیزی شک کردید، کاری که دلتان می گوید را انجام دهید
۶۸-چه پیروز چه بازنده، اظهار نظر نکنید
۶۹-از کسی تقلید نکنید
۷۰-اهدافتان را بشناسید
۷۱-به دیگران کمک کنید
۷۲-اجتماعی باشید
۷۳-زمانی را هم به تنهایی بگذرانید
۷۴-بعضی چیزها را هم خودتان تعمیر کنید.
۷۵-کارهای با ارزش انجام دهید
۷۶-سعی کنید که عادت کنید قبل از انجام هر کاری کمی فکر کنید تا بعداً دچار پشیمانی نشوید
۷۷-موارد مختلف زندگی تان را درجه بندی کنید.
۷۸-درک کنید که دیگران از شما چه می خواهند
۷۹-عادت های بدتان را ترک کنید
۸۰-غرو لند کردن را ترک کنید
۸۱-چیزی که ازش بدتان می آید را از خودتان دور کنید
۸۲-سعی کنید هر روز بهتر از دیروز باشید
۸۳-به حرفهای منتقدانتان گوش دهید
۸۴-بدانید که زندگی خودش شکل نمی گیرد٬ بلکه براساس واکنش شما به مسائل
مختلف زندگی شکل می گیرد. در موارد مختلف زندگی درست واکنش دهید!
۸۵-بخنیدید
۸۶-به سمت چیزی که علاقه دارید حرکت کنید
۸۷-به احساساتتان اعتماد کنید
۸۸-طوری زندگی کنید که انکار دارید تفریح می کنید
۸۹-از زندکی تان یک داستان درست کنید. اتفاقات مختلف زندگی تان را ثبت کنید
و براساس آنها برای خودتان داستان هایی بنویسید که شما در آن نقش اول را
دارید و یک قهرمان هستید!
۹۰-دنباله رو دیگران نباشید
۹۱-به اعتقاداتتان توجه کنید
۹۲-دروغ نگویید!
۹۳-موقعیت های مختلف را در زندگی تان پیش بینی کنید. اینگونه عمل کردن در زندگی ساده تر خواهد بود
۹۴-در امروز زندگی کنید
۹۵-منتظر اتفاقات غیر منتظره باشید
۹۶-لذت ببرید!
۹۷-قوانین خاص خود را داشته باشید
۹۸-حسادت نکنید.
۹۹-عاشق باشید! نه فقط به دیگران که خودتان!
۱۰۰- افسوس گذشته ها را نخورید!