16ترفند آرایشی برای اینکه جوانتر به نظر برسید
حقه های آرایشگری، برگرداندن زمان به قبل می تواند براحتی باز کردن کیف آرایشتان باشد!
عکس 16 ترفند آرایشی برای اینکه جوانتر به نظر برسید
رطوبت:
رطوبت پوست در جوانی و شادابی پوست بسیار تاثیرگزار است و اگر این اصل رعایت نشود تمام مراحل بعدی بی فایده خواهد بود.پس قبل از آرایش کردن، پوست خود را به کمک مرطوب کننده ها،مرطوب کنید و سپس کیف لوازم آرایشتان را باز کنید.
استفاده از کانسیلر مایع:
وقتی پا به سن بگذارید بیشتر به کانسیلر نیاز پیدا می کنید.اما برخی کانسیلرها خطوط و نقش های صورت را بیشتر نمایش می دهند .برای جلوگیری از این امر،بهتر است از کانسیلر های مایع استفاده شود که خطوط و تیرگی پوست را پنهان می کند و به پوست جلا می دهد.
یک کرم پودر یا فاندیشن مایل به زرد داشته باشید
لازم است یک کرم پودر به رنگ زرد تهیه کنید البته نه خیلی زرد بلکه کمی مایل به زرد.رنگ زرد پوست را گرم می کند و پوست که گرم تر به نظر برسد،جوانتر به نظر خواهید رسید.این رنگ به پوست های تیره و آسیایی خیلی می آید.
از اسفنج استفاده کنید
شما ممکن است بتوانید نقص ها را با فاندیشن بپوشانید.اسفنج مرطوب بهترین دوست شماست.به سرعت اسفنج را زیر شیرآب مرطوب کنید و سپس آن را بیرون از آب بفشارید.سپس آن را بیرون از آب بفشارید و آن را داخل فاندیشن زده و به آرامی و با حرکاتی آهسته به روی پوست بزنید.ممکن است لازم شود از انگشتانتان هم استفاده کنید.اما باید دقت شود که رنگ فاندیشن مات و کدر نشود.
استفاده از پودر
اگر شما بدون پودر حس عریانی دارید.از پودر براق و درخشنده استفاده کنید نه از پودرهای رنگی.و اگر بتوانید این پودرها را در زیر نور آفتاب بزنید ،براحتی چیزی که بعد زدن پودر به نظر می رسید را خواهید دید.
رطوبت صورتتان را حفظ کنید
هیچ چیز،هیچ چیز،هیچ چیز شما را مسن تر از زمانی که از پودرهای سنگین برروی پوستتان استفاده می کنید مسن نشان نمی دهد.آرایشگری می گوید در کیف آرایشتان کرم ها،ژل ها،مایعات و محصولاتی را بگذارید که عموما نیاز به برس ندارند و بیشتر به پوست آبرسانی می کنند و به آن جلا می دهند،این باعث می شود شما جوانتر به نظر برسید.
ساختار استخوانی صورتتان را برجسته کنید
بعد از سال ها لبخند زدن روبروی آیینه برای برجسته کردن گونه هایتان،دیگر می دانید صورت های استخوانی جذاب تر و جوان تر به نظر می رسند در حالی که صورت های چاق سن را بالاتر نشان می دهد.بنابراین رژگونه ی خود را در بالاترین نقطه ی استخوان های گونه بزنید تا استخوان های صورت را برجسته تر نشان دهید.
ادامه مطلب ...
خدایا
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز . . .
.
.
.
خدایا
آنان که همه چیز دارند ، مگر تو را
به سخره می گیرند آنانی را که هیچ ندارند ، مگر تو را . . .
(رابیدرانات تاگور)
.
.
.
صدای باران زیبا ترین ترانه ی ” خداست “
که طنینش زندگی را برای ما زیبا تر می کند
نکند فقط به گل الوده ی کفش هایمان بیندیشیم . . .
.
.
.
یا رب گناه جمله جهان را به ما ببخش
ما را سپس به رحمت بی منتها ببخش
هر چند ما نه ایم سزاوار رحمتت
ما را بدانچه نیست سزاوار ما ببخش . . .
.
.
.
خدایا
از صبرت همین بس که داری مرا تحمل میکنی
از بخششت همین بس که به من ناسپاس هم روزی میدهی . . .
.
.
.
ادامه مطلب ...
عاقبت تلخ بدحجابی
قدس آنلاین: در یوسف آباد تهران، خانوادهای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمیکرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره میرود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچهها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون میرود.
پس از گذشت چند ساعت، بچهها از بازی خسته شده و شروع به گریه میکنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچهها طول میکشد. مرد خانه، سراغ همسر خود را از بچهها میگیرد و بچهها میگویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته، مرد سراغ قصاب محله میرود و پرس و جو میکند؛ ولی قصاب اظهار بیاطلاعی میکند.
آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان سراغ پاسگاه نیروی انتظامی میرود و جریان را تعریف میکند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی پرسش میکنند اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بیاطلاعی کرد.
مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیرزمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا میبردند، رفتند.
هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو مییابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند.
سرانجام با پیگیریهای دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد که:
این زن، همسایة ما بود ولی رعایت پاکدامنی را نمیکرد و سر و سینه خود را نمیپوشاند. و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد به گونهای به خودش رسیده بود که نفس اماره مرا به وادار کرد کامی از آن زن بگیرم. او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم گوشت خوب و مورد پسند شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره میلرزید، اما چارهای نداشت.
در پایان که از او کامی گرفتم. افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوانها را نیز در فلان منطقه خاک کردم.