داستان، اس ام اس و شعر

داستان، اس ام اس و شعر

دنیا دو روزه یه روز با تو یه روز علیه تو
داستان، اس ام اس و شعر

داستان، اس ام اس و شعر

دنیا دو روزه یه روز با تو یه روز علیه تو

طلاق برنامه ریزى شده ههههههى 2013

با اصرار از شوهرش می‌خواهد که طلاقش دهد. شوهرش میگوید چرا؟ ما که زندگی‌ خوبی‌ داریم. از زن اصرار و از شوهر انکار. در نهایت شوهر با سرسختی زیاد می‌پذیرد، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار می‌کشد شرح شروط را. تمام ۱۳۶۴ سکهٔ بهار آزادی مهریه آت را می‌باید ببخشی . زن با کمال میل می‌پذیرد. در دفترخانه مرد رو به زن کرده و میگوید حال که جدا شدیم . لیکن تنها به یک سوالم جواب ب ده . زن می‌پذیرد. “چه چیز باعث شد اصرار بر جدائی داشته باشی‌ و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریه اتکه با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن را بزنی‌. زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد :طاقت شنیدن داری؟ مرد با آرامی گفت :آری . زن با اعتماد به نفس گفت: ۲ ماه پیش با مردی اشنا شدم که از هر لحاظ نسبت به تو سربود.از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او ، تا زندگی‌ واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم. مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست. زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت.وقتی‌ به مقصد رسید کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد.نامه‌ای در کیفش بود . با تعجب بازش کرد . خطّ همسر سابقش بود.نوشته بود: ” فکر می‌کردم احمق باشی‌ ولی‌ نه اینقدر. نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده کرده بود رفت .منتظر بود که تلفنش زنگ زد. برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود.شمارهٔ همسر جدیدش بود. تماس را پاسخ گفت: سلام کجایی پس چرا دیر کردی. پاسخ آنطرف خط تمام عالم را بر سرش ویران کرد. صدا، صدای همسر سابقش بود که میگفت : باور نکردی؟، گفتم فکر نمیکردم اینقدر احمق باشی‌.این روزها میتوان با ۱ میلیون تومان مردی ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار از شرّ زنان احمق با مهریه‌های سنگینشان نجات یابند

عاشقم عاشق تو2012

ه اتاقی باشه گرمه گرم..روشنه روشن.. 
تو باشی منم باشم.. 
کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید.. 
تو منو بغلم کنی که نترسم..که سردم نشه..که نلرزم.. 
اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار..پاهاتم دراز کردی.. 
منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم.. 
با پاهات محکم منو گرفتی ..دو تا دستتم دورم حلقه کردی.. 
بهت می گم چشماتو می بندی؟ 
میگی اره بعد چشماتو می بندی ... 
بهت می گم برام قصه می گی ؟ تو گوشم؟ 
می گی اره بعد شروع می کنی اروم اروم تو گوشم قصه گفتن.. 
یه عالمه قصه طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمی شن.. 
می دونی؟ 
می خوام رگ بزنم..رگ خودمو..مچ دست چپمو..یه حرکت سریع.. 
یه ضربه عمیق..بلدی که؟ 
ولی تو که نمی دونی می خوام رگمو بزنم ..تو چشماتو بستی ..نمیدونی 



من تیغ رو از جیبم در میارم..نمی بینی که سریع می برم..نمی بینی 
خون فواره می زنه..رو سنگای سفید..نمی بینی که دستم می سوزه 
و لبم رو گاز می گیرم که نگم اااخ که چشماتو باز نکنی و منو نبینی.. 

تو داری قصه می گی.. 
من شلوارک پامه..دستمو می ذارم رو زانوم..خون میاد از دستم میریزه 
رو زانوم و از زانوم میریزه رو سنگا..قشنگه مسیر حرکتش.. 
حیف که چشمات بسته است و نمی تونی ببینی.. 
تو بغلم کردی..می بینی که سرد شدم..محکم تر بغلم میکنی که گرم بشم.. 
می بینی نا منظم نفس می کشم..تو دلت میگی آخی دوباره نفسش گرفت. 
می بینی هر چی محکم تر بغلم می کنی سرد تر میشم.. 
می بینی دیگه نفس نمی کشم.. 
چشماتو باز میکنی می بینی من مردم.. 
می دونی ؟ من می ترسیدم خودمو بکشم از سرد شدن ..از تنهایی مردن.. 

از خون دیدن..وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم.. 
مردن خوب بود ارومه اروم... 
گریه نکن دیگه..من که دیگه نیستم چشماتو بوس کنم بگم 

خوشگل شدیاااا 

بعدش تو همون جوری وسط گریه هات بخندی.. 

گریه نکن دیگه خب؟ دلم می شکنه.. 

ادامه مطلب ...

اگر عاشق یکدیگر هستید بخوانید2012

 هدیه، مهر و محبت را زیاد می‌کند، به مناسبتهای مختلف برای همسر خود هدیه، هرچند کوچک یا شاخه گل خریداری و با حالت شاد و خندان و با عشق به او تقدیم کنید

“با هدایای ارزنده و شاخه گلهای زیبا او را هیجان‌زده و غافلگیر نمایید”
۲ – برای بهبود روابطه تان و آینده ی زندگی مشترکتان با هم گفتگو برنامه ریزی نمایید .
۳ – برای حفظ و پایداری رابطه ی عاشقانه ی خود با همسرتان از ” خودخواهی ، غرور ، حسادت ، بی میلی ، خیانت ، پرخاشگری ، بی احترامی ، خودبینی ، سرکوب زدن ، لجاجت ، خشم و عصبانیت ، درک نکردن ، شکستن عهد ” پرهیز کنید.
“هنر مذاکره کردن را بیاموزید چون این کار کلیدی برای گشودن درهای عشقی دیرپاست”
۴ – همیشه در کنار هم ننشینید !!! گاهی در مقابل هم بنشینید و بدون اینکه چیزی بگویید در چشمان یکدیگر خیره شوید .
۵ – پس از مراجعت شوهر خود به خانه کارهای خود را حتی‌الامکان کنار بگذارید و در حضور او بنشینید و با سخنان خوشایند و با گرمی از او پذیرایی کنید . قبل از ورود همسرتان به خانه ، منزل را مرتب ، خوشبو و محیط را آرام کنید .
“شب‌ها به ‌آرامی و با آرامش با هم صحبت کنید “

ادامه مطلب ...