چند روز پیش با چندتا از دوستام دور هم جمع بودیم در حال صحبت بودیم که یکی از
دوستام لابه لای حرفاش یه سوتی اتم ! داد که تا ۱ ساعت و ۳۴ دقیقه ! از خنده
توی در و دیوار پخش و پلا بودیم !! یکی دیگه از بچه ها سریعا سوتی رو یادداشت کرد
که بعدا کاشف به عمل اومد کلا همه سوتی ها رو مینوشته واسه این و اون
همون موقع اس ام اس میکرده ، نامرد !!!
به فکر افتادم که نوشته هاشو ازش بگیرم توی یه پست براتون بذارم بخونین !
در ضمن ، چندتاش سوتی های خودمه ! ولی نمیگم کدومه آخه حیثیتم میره !
- توکل به هر چی که خدا بخواد !(توکل به خدا)
- شناسنامت رو بیار تمدید اعتبار بزن !
- بابام داره میره کربلا - واجب یا عمره !!؟!!
- ۳ تا قند آوردم ، ۲تا برای تو ۲تا برای خودم !
- هر اونس طلا ۱۲۱۰ اونسه !
- رفتیم فرودگاه سوار قطار شدیم رفتیم مشهد !
- کنترل نامحدود ! (کنترل نا محسوس)
- خدا دعا کن که من یاد بگیرم !
- سوال : راستی از فامیلتون چه خبر ؟ جواب : زنش حامله دار شده !
- عکسش رو توی روزنامه نوشته بود !(چاپ کرده بود)
- سوال : شماره کفشت چنده ؟ جواب : لارجم !
- این ۲تا سی دی رو بگیر از روش ۲تا پرینت بگیر ! (کپی)
- گلها رو جلوی نور مستقیم کولر نذاریم !
- سوال : کارت چیه ؟ جواب : تو کار صاردات وادرات هستم !
- سوال : اسم پدر حضرت یوسف چی بود ؟ جواب : کنعان !
- دسته عکسه جمعی=عکسه دست جمعی
- از دروازه بان گرفتنش معلومه چه توپیه ! (از توپ گرفتنش معلومه چه دروازه بانیه)
- فادگادر! ( گادفادر )
- قیست البی ! ( ایست قلبی )
- مفت یابل اباد ! ( مبل یافت اباد )
- کارت سوختمند هوش ! ( کارت هوشمند سوخت )
- چولیس راه پالوس ! ( پلیس راه چالوس )
- مده و مکینه ! (مکه و مدینه)
- حرف به گوشش نده ! ( گوش به حرفش نده )
- رفتم تو خونه ، اصلا فکرشو نمیکرم ، سگ به اون کوچیکی یهو گفت “پارس”!
- علی جون یه زحمت بکش اون پنجره رو کم کن !
- راستی بچه ات چند سالشه ؟ ” شش و نیم سالشه “ !
- در حین بازی حکم ” خب…. حکم….. تک خشته” !
- از استخر اومدیم بیرون از سرما داشتیم میترسیدیم ! (میلرزیدیم ! )
- توی ماشین در حال رانندگی : ”خیلی تشنمه ، بزن کنار یکم آبسردکن بخوریم “ !
- رضا جون ضبط رو روشن کن ببینیم رادیو چی میگه !
- مجتبی : خوب ، چشمتون روشن ، قدم نو رسیده مبارک ، خدا واستون نگهش داره
محسن : خیلی ممنون ، خدا رفتگان شما رو هم نگه داره !!!
- آقا مجتبی ما وضعمون خوبه میتونیم تو رادیاتور ماشین روغن بریزیم !!!؟؟
- من خیلی شعر بلدم ، اگه راست میگی بیا با هم مشاجره کنیم ! ( مشاعره ! )
- امروز رفتم مخابرات کار داشتم – چه کاری ؟
پول تلفن زیاد اومده بود رفتم پریز بگیرم ! (پرینت !)
- مادربزرگ : اون گوشیها چیه تو گوشت !؟ رادیو گوش میدی ؟
آره !
من یدونه توی دکور پیدا کردم گذاشتم تو گوشم هرچی گوش کردم صدا نیومد !!!
- اطلاعات عمومی ماشین ! : چراغ قوری چیست !؟
چراغی نارنجی رنگ ، که وضعیت روغن موتور را در ماشین های پراید نشان میدهد !!!
- علی جون میشه اس ام اس ها رو مارک تو آل (mark to all ) کرد !؟؟!؟ (send to all)
نام : کمال
کلاس :دوم دبستان
موزو انشا : عزدواج!
هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید
بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.
تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.
حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش
به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید
زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند.
مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید
من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند.
همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود.
دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!
البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!
این بود انشای من.
کادو : برادر دوم
کاسه : برادر سوم
کافور : برادر چهارم
کامیون : برادر وسطی
کره حیوانی : بیچاره ناشنواست
باکتری : پ ن پ با قوری
بیگلی بیگلی:پدربزرگ بروسلی، بزرگ خاندان لی big lee
۱,۲,۴,۵,۶,… : کوسه
فلافل : فَ لا فَ ل ، پَ نه پَ در زبان عربی !
فیله گوساله : فیل نفهم، فحش رایج بین فیل ها
بی کربنات : یکی از فحشهای رایج میان شیمیدانان
فیروز کریمی : در روز مرا حمل کنید
Acrobat reader: ژیمیناستی که موقع اجرا گُه میزند
باقرخان : خوانندهای که در هنگام خواندن قر میدهد
قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود !
وایمکس : درنگ چرا ؟!
البرز: عربها به « پرز » گویند !
چرا عاقل کند کاری : یک ضرب المثل شیرازی !
شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد !
هردمبیل : جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود !
مختلف : مرگ مغزی !
توله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آن !
یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ ها !
غیرتی : هر نوع نوشیدنی به جز چای !
پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد !
اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن !
نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت !
تهرانی : تیکه های هلوی باقیمانده ته آبمیوه !
کاشمری : در آرزوی ازدواج !
ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد !
خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است !
ﻓﯿﻠﺴﻮﻑ : ( ﻓﯿﻞ ﮔﺮﻓﺘﮕﯽ ) ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﮐﻪ ﻓﯿﻠﯽ ﺑﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﺩ !