داستان، اس ام اس و شعر

داستان، اس ام اس و شعر

دنیا دو روزه یه روز با تو یه روز علیه تو
داستان، اس ام اس و شعر

داستان، اس ام اس و شعر

دنیا دو روزه یه روز با تو یه روز علیه تو

جوان عجول

جوان عجول
روزى وزیر دارایى لایحه اى به مجلس آورد و براى تصویب آن بسیار عجله داشت و به لایحه را با قید فوریت آورده بود.
 مدرس که مشاهده کرد آن لایحه چندان ضرورى هم نیست و شتاب وزیر بیهوده است ، با فوریت آن مخالفت کرد و براى قانع ساختن نمایندگان پشت تریبون رفت و پس از مقدمه اى به این حکایت اشاره کرد: 
وقتى ما در نجف بودیم رسم چنین بود که علما و مدرسین اگر دخترى داشتند و به سن بلوغ مى رسید، در مجلس درس خود عنوان مى کردند که دخترشان آماده ازدواج است . اگر کسى حاضر باشد با او ازدواج کند، اعلام نماید. 
یک روز شاگرد جوانی در مجلس درس ، در پی پیشنهاد استاد ،  آمادگى خود را براى این امر اعلام کرد . وقتى استاد برخاست تا به منزل برود ، شاگرد به دنبال آقا روانه شد و در بین راه ، باز آمادگى خویش را براى ازدواج با دختر آقا اعلام کرد.
استاد فرمود: آقا جان اصل قضیه درست است ولى به درد امشب شما نمى خورد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد