داستان، اس ام اس و شعر

داستان، اس ام اس و شعر

دنیا دو روزه یه روز با تو یه روز علیه تو
داستان، اس ام اس و شعر

داستان، اس ام اس و شعر

دنیا دو روزه یه روز با تو یه روز علیه تو

دردسرهای مانکن 23ساله بخاطر علاقه به پسر قذافی!

ونسا هسلر دختر 23 ساله ایست که به مدت 4 سال با پسر 34ساله قذافی رابطه عاشقانه داشته است. ونسا که یک مدل سرشناس ایتالیایی-امریکائیست، چند روز پیش مصاحبه ای انجام داد و به تعریف و تمجید از معتصم قذافی و پدرش پرداخت و از آنها دفاع کرد.

او اظهار داشت که دوستی من و معتصم خیلی رویایی بوده و از آن لذت می بردم. خانواده قذافی به هیچ وجه رفتار بدی نداشته و اشخاصی کاملا نرمال بودند. او از کشورش، فرانسه و انگلیس بخاطر حمله به لیبی و کمک به انقلابیون انتقاد کرده بود.
حالا همین صحبت ها باعث دردسر وی شده و از محل کارش اخراج شده است! او با شرکت های معروفی مانند جورجیو آرمانی، کلوین کلین و لورال همکاری داشته و به عنوان بازیگر سریال های تلویزیونی نیز فعالیت هایی را تجربه کرده است.


انتقاد فرزند ایرج قادری از نامادری‌ اش: خاکسپاری در شأن پدرم نبو

ژوبین قادری با بیان این مطلب که مراسم و نحوه خاکسپاری ایرج قادری اصلا مناسب شان و منزلت این هنرمند نبود، افزود: «خاکسپاری ایرج قادری در بهشت سکینه کرج خواست ما و ایرج قادری نبوده، من به عنوان تنها پسر ایرج قادری اعلام می‌کنم مراسم سوم، هفتم، چهلم و سایر مراسم را مناسب شان و شخصیت پدرم برگزار می‌کنم.»

ژوبین قادری تنها فرزند ایرج قادری با انتقاد از نحوه خاکسپاری پدرش تاکید کرد در لحظه خاکسپاری پدرش در تهران نبوده است.

ژوبین قادری تاکید کرد: «من همزمان با ساخت فیلم «می‌خواهم زنده بمانم» به دنیا آمدم و در این سال‌ها به دلیل مسائل تحصیلی و فضای آرام کیش به همراه مادرم هما قادری در این جزیره زندگی می‌کردیم.»

او افزود:«ایرج قادری چهار سال بیمار بود و در این مدت من مدام کنارش بودم ، دقیقا‌‌ همان شبی که پدرم فوت کرد، من رفته بودم مادرم را از کیش بیاورم که  تلفنی به من خبر دادند پدرم فوت شده است. من بعد از شنیدن این خبر تماس گرفتم و به من گفتند فوت پدر شایعه است، اما متاسفانه حقیقت داشت و در‌‌ نهایت نامادری‌ام (تهمینه اطمینان‌مقدم) بدون اطلاع ما پیکر پدر را به خاک سپرد.»

فرزند ایرج قادری با اشاره به این مطلب که خاکسپاری ایرج قادری در بهشت سکینه کرج خواست ما و ایرج قادری نبوده، افزود: «متاسفانه برای آمدن از کیش به تهران بلیت پیدا نکردیم و در ‌‌نهایت وقتی رسیدیم، فهمیدیم پدرم به خاک سپرده شده است.»

قادری در ادامه گفت: «ما به نحوه خاکسپاری پدرم اعتراض کردیم، اما هیچ شخصی پاسخگو نیست، اما مطمئن باشید من این موضوع را پیگیری خواهم کرد و از تمام کسانی که اجازه تدفین‌اش را صادر کردند توضیح می‌خواهم.»
 
او ادامه داد: «از زمانی که برادر ناتنی من فوت کرد فقط اسم من در شناسنامه پدرم بود و همه می‌دانستند من تنها فرزند‌ش هستم و به لحاظ احساسی بسیار به من وابسته بود.»

قادری با بیان این مطلب که مراسم و نحوه خاکسپاری ایرج قادری اصلا مناسب شان و منزلت این هنرمند نبود، افزود: «من به عنوان تنها پسر ایرج قادری اعلام می‌کنم مراسم سوم، هفتم، چهلم و سایر مراسم را  مناسب شان و شخصیت پدرم برگزار می‌کنم.»
 
فرزند قادری از مردمی که به این بازیگر سینما ابراز احساسات کردند تقدیر کرد.

ایرج قادری بازیگر و کارگردان سینما بامداد روز یکشنبه در 77 سالگی در بیمارستان مهراد تهران درگذشت و چند ساعت بعد در یک مراسم ساده به خاک سپرده شد.


خاطره احمدی نژاد از آشنایی با دختری به نام «شیرین»

رئیس جمهور با بیان اینکه اراده مردم در حکومت الهی اصالت دارد به اهمیت انتخابات اشاره کرد و اظهار داشت: انتخابات دکور نیست و هرگز نباید دکور باشد.
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور یکشنبه شب در مراسم یکصدمین سفر استانی هیات دولت که در سالن عطار نمایشگاه بین المللی مشهد برگزار شد، با بیان اینکه بنده اعتقاداتی دارم و بر اساس همان اعتقادات عمل می کنم، اظهار داشت: باور من این است که ملت ایران بهترین ملت تاریخ و بهترین ملت امروز عالم هستند. البته این به این معنا نیست که ما نژاد پرستیم یا تعصبات قومی داریم بلکه این موضوع بیان حقیقت جاری در تاریخ است.
رئیس قوه مجریه با بیان اینکه عدالت زمانی مستقر خواهد شد که مردم بخواهند، خاطر نشان کرد: پیامبر (ص) کاری کرد که مردم عدالت و توحید و پاکی را بخواهند. ضمن آنکه باید تاکید کرد حکومت متعلق به مردم است. مردم بالاترین سرمایه و صاحب کارند.
وی عنوان کرد: باور کنید ما به عشق ملت افتخار می کنیم و حاضر نیستیم عشق ملت ایران را با هیچ چیز در دنیا عوض کنیم.
احمدی نژاد در ادامه به خاطره ای از سفر استانی خود که در آن با دختری به نام شیرین و پسری به نام محمد آشنا شد، اشاره کرد و افزود: در یکی از سفرهای استانی با دختری به نام شیرین آشنا شدم آن زمان این دختر 4 الی 5 ساله بود و تازه پدر خود را از دست داده بود. اگر شما یک مسئول بودید و در برابر این بچه قرار می گرفتید تاثیر نگاه و اشک آن دختر چه اهمیتی داشت؟ این برخورد دختر قابل مقایسه با هیچ چیز نیست.
وی گفت: همچنین در یکی دیگر از سفرها پسری به نام محمد کنار من آمد. وی در آن زمان نگفت که من کفش ندارم فقط به این موضوع پرداخت که می خواهم درس بخوانم از این صحنه ها بسیار دیده ام.
رئیس جمهور همچنین با بیان اینکه بنده همه جای ایران را دیده ام افزود: در یکی از سفرها به آمریکا کسی از من سئوال کرد ایران کجاست که در پاسخ گفتم ایران همینجاست چرا که هر جا پاکی و صمیمیت باشد همانجا ایران است.
احمدی نژاد با بیان اینکه در سفر به اکثر کشورها با رسانه ها و گروه های مختلفی صحبت کرده ام اظهار داشت: در این مذاکره و گفتگوها به چند نکته مهم رسیدیم اولین نکته آنکه همه ملت ها از وضع موجود جهان ناراضی و در اندیشه تغییرند همچنین از شخصیت ها، احزاب امید و اعتمادی ندارد.
رئیس جمهور در پایان سخنانش گفت: بدانید تا زمانی که نفس دارم سفرهای استانی را ادامه خواهم داد و شهر به شهر سفر خواهم کرد.

عشق از زبان مشاغل مختلف (طنز عشقی)

راننده :
دیگه دارم کم کم ریپ میزنم مثل ماشینهای تصادفی شدم اگه همینطوری پیش بره باید برم زیر دست اراقچی قلبمم به روغن سوزی افتاده پدر عشق بسوزه  !



معلم ریاضی :
نمیدنم چرا جواب تمام مسائلم بی نهایت میشه یا بی جواب میمونه هرچی تفریق میکنم جمع میشه هرچی جمع میکنم کم میشه از ضرب که مپرس آه !


مهندس کامپیوتر :
ای آنکه مرا دی سی کرده ای و در وجودم ویروس بلاستر 2003 فرستاده ای کی دوباره من را ری پیر خواهی کرد ؟ به فریاد گرافیکم برس!


دکتر :
چند سالی است که به زخم مریضانم مرحم میگذارم و از چنگال مرگ رهایشان میکنم ! کو طبیبی که به زخمم مرحم گذارد و دلم را آزاد گرداند !


ساغی :
می میدهم و غم کسان میگیرم از لطف تو می کجا غمین میبینم حالا که شدم عاشق ودل در بند است می را ز شفا بیچاره ترین میبینم!


عینک فروش :
اگر روزی بگویم عاشقم بر من نخندید که شغلم عاشقی دارد فراوان بسازم بهر هر چشمی من عینک ،گرفتارم کند چشمی چه آسان!

شعر طنز ازدواج مجدد | کل کل زن و مرد

نایــــــــــــس اس ام اس

شعر طنز ازدواج مجدد

--------------- زن میفرماید-----------------

 همسرم می گفت بد جوری هراسانم همش
در پی آ یینه بین و فال و فنجانم همش
حال و روزم از لحاظ روحی اصلا خوب نیست
هیچ می پرسی چرا در پای قلیانم همش؟
صبح، بی بی گل برایم یک خبر آورده بود
ازهمین رو با تاسف ، کلّه جنبانم همش

عاقبت تصویب شد قانون تجدید فراش
دارم احساس بدی، غمگین و نالانم همش
مثل سیر و سرکه می جوشد دلم ، دلواپسم
چونکه با اسم هوو می لرزد این جانم همش
همسر خوبی نبودم ، می پذیرم کاملا
خاطرت آسوده باشد فکر جبرانم همش
مُرد دیگر آن زن خود خواه لوس بی ادب
بعد از این یک خانم خوش خلق و مامانم همش
بوده ام ولخرج تا امروز اما بعد از این
در پی کفش و لباس و کیف ارزانم همش

هرچه می خواهی برایت می پزم عالی جناب
قرمه سبزی یافسنجان ؟تحت فرمانم همش
جای کافی شاپ و استخر و سونا و سینما
بیشتر پیش شما در خانه می مانم همش
جیغ هایم ، نعره هایم ،اخم هایم را ببخش
یک مریضی بود و فعلا تحت درمانم همش

نیستی آش دهن سوزی ولی با این همه
بی شما حس می کنم در سطر پایانم همش



--
--------------- مرد میفرماید-----------------


گفتم ای یارم، نگارم، همسرم اصلا نترس
کاسبی ها راکد و در اوج بحرانم همش

بنده فکر پاس چک هامم نه تجدید فراش
هیچ می پرسی چرا سر در گریبانم همش

ازدواج
این روزها آن هم مجدد، ساده نیست
تازه از آن بار اول هم پشیمانم همش